سیاح صیاد، روایتی از کتاب هنر ایران، اثر رابرت مرداک اسمیت، ترجمه کیانوش معتقدی

روزنامه شرق، یکشنبه 15 تیر 1399

حسین گنجی

ایران به دلیل پیشینه ای که از آن برخوردار است، همچون دیگر تمدن های کهن، همواره سوژه جذابی برای غرب متمدن شده طی قرون اخیر قرار داشته و دارد.

آنچه در این میان همواره محل مراجعه مستقیم و کنجکاوی مستشاران و سیاحان و محققان و حتی نظامیان غربی که به سرزمین ما آمده اند، قرار داشته است، گذشته باستان‌شناسانه و هنر قدیم این سرزمین بوده است و نه هنر امروز و کار هنری جوامع امروز شرقی همچون ایران. به عبارت دیگر عموما غرب از پشت لنز اکتشافی و باستانشناسی، شرق را نه یک جوامع همچنان هنرمند، که جوامعی متمدن در گذشته و عقب مانده در حال می‌بیند، که در آن دو چیز به وفور یافت میشود، آثار باستانی عموما دست سازه‌های هنری که از دل زمین بیرون می آیند و به شکل تپه‌های خاکی جای جای این سرزمین وجود دارند و نفت که آن نیز از دل همین زمین بیرون می آید. شکل این نگاه به گونه ای بوده است که به داخل نیز رسوخ کرده است. به طوریکه آنچنان در گذشته باشکوهِ دور غرق شده ایم که دیگر نمی‌توانیم به همین نزدیک زیبا نگاه کنیم.

از حوالی این سالها عموم این سیاحان و مستشاران و به طور کلی غربیانی که به ایران آمده اند بیشتر تصویر مستندنگارنه، ادبی، طبیعی و استراتژیکی ارائه کرده اند و کمتر هنر معاصر و نزدیک ایران را دارای ارزش دانسته اند. اگر ۷۰ سال اخیر را کنار بگذاریم، که جنبش هنر مدرن ایران موثر از غرب و البته نیم نگاهی به گذشته خود، سر و صدای اندک داشته است، ما کمتر اشاراتی از آن سوی مرزها نسبت به هنر قرون اخیر خود داشته ایم و هر چه بوده، البته در زمینه هنر، اشاره به گذشته این سرزمین دارد.

تو گویی هیچ هنری در دستان مردان و زنانی که در سده‌های اخیر در این سرزمین زندگی می‌کردند، قابل تاکید و تامل و ارزش نگه داری و خرید و فروش نبوده است. کتاب هنر ایران نوشته رابرت مرداک اسمیت به ترجمه کیانوش معتقدی و انتشار نشر خط و طرح به نوعی دریچه ایست به همین بازه زمانی و نگاهی است متفاوت تر به هنر معاصر تر ایران. کتابی که مرداک اسمیت برای توصیف و تشریح مجموعه ای که خود از ایران گردآوری کرده بود و در موزه ی ساوت کنزینگتون (ویکتوریا و آلبرت) به نمایش گذاشته شده بود، تهیه شده است، چنین روایتی دارد. اسمیت رئیس اداره ی تلگراف ایران (۱۸۸۸-۱۸۶۴م) سرلشکر، باستان شناس و دیپلمات اسکاتلندی، طی ۲۳ سال حضور در ایران در کنار کارهای دیگرش کنجکاوانه هنر ایران را رصد کرده و توانسته مجموعه بزرگی از آثار هنری ایران را از گذشته تا آن روزش را گردآوری و به موزه ای در لندن منتقل کند‌.

در خواندن این کتاب هر چه پیش رفتم، بیشتر حسرت و حیرت نصیبم شد. حسرت از اینکه هنر ایران چه بی‌کران ِ بی بدیلی داشته و همچنان به نظرم دارد، و همین حوالی ما به حیات خود ادامه می‌دهد، که ما از آن همواره غافل بوده و هستیم، و حیرت از اینکه چرا این کتاب تا کنون ترجمه نشده بود و از آن حرفی به میان نیامده بود. این کتاب ابعاد کم نظیر را نشان داده است که شاید تنها یک دلال یا صیادی چون اسمیت از پس بیان و گردآوری اش بر می آمده است. او با نگاه زیباشناسی شخصی خود و مشی تجاری و سوداگری خود توانسته تصویری متفاوت از دل این مجموعه از ایران ارائه دهد که اثر دست سازه هنرمند ایرانی دوران خود را نیز دارای ارزش هم وزن آثار باستانی و زیرخاکی قرار دهد.

کتاب هنر ایران از چندین منظر قابل توجه و تامل است. که مهمترین آن به نظر من این است که پیش از هر احساس از دست رفته شدن یا صید شدگی، بجای اینکه غم از دست رفتن را بخوریم، باید از این غم، آینده و امروزمان را بسازیم. امروزی که این کتاب میتواند بدان کمک کند و در آن سرشار از ارجاعات بی نظیر به ظرافت های هنرمندان ایرانی است که در همین کشور کمتر بدان ها ارجاع داده میشود.

در کنار اینکه خود باید در توصیف خود و شرح و بسط هنر امروز کوشا تر باشیم، نگاه بیرونی به خود را نباید کنار بگذاریم یا کم اهمیت جلوه دهیم و این کتاب در شناخت ما از نگاه آنها بسیار ارزشمند و قابل تکیه است. آنچه هنر ایران است با آنچه هنر ایران دیده میشود، دو چیز متفاوت است که این کتاب به خوبی آن را نشان داده است و ما به جد نیازمند آنچه دیده میشویم هستیم. اگر در آینه خود را نبینیم چگونه میتوانیم خود را ارزیابی کرده و اصلاح کنیم. آنچه امثال رابرت مرداک اسمیت به ما داده اند، در کنار صیادی، سیاحی است. او به روایت آنچه گفته است صیاد خوبی بوده است و به روایتی که ما میخوانیم و باید بدان توجه بیشتری کنیم، سیاح و تماشاگر قابل توجه ای که هر چند احساسی و سلیقه ای رفتار کرده باشد، اما در کنار همان نگاه بیرونی، اولین توجه جدی به هنر معاصر تر ما و اولین خریدار جدی هنر صنعتگران ما در میان غربیان محسوب می‌شود.

بخش تلخ کتاب روایت از دست رفتن هاست که به مخاطب امروز نشان میدهد که ما در کنار واگذاری برخی قراردادها در گذشته، چه چیزهای دیگری را نیز از دست داده‌ایم و بخش قابل توجه ورودی دیگری این تلخی آنجاست که در غرب آن روزها تا امروز یک تصویر مسنجم تر و واقعی تر و البته مفصل تر از هنر خود برای ارايه داریم. چیزی که شاید برخی اوقات باید خود برای آن تلاش میکردیم. شاید ترجمه این کتاب و البته پژوهش بیشتر در کوچ این آثار به غربی به ما رهیافتی را ارائه کند که این آثار در طی حضور این سالها در غرب چه تاثیری بر آثار هنری موخر غرب گذاشته است و هنر ایران چقدر در شکل گیری هنر مدرن و پست مدرن سالهای بعد از این کتاب و ارائه این مجموعه نقش داشته‌ است. به نظر من تماشای این آثار نمی تواند بر شکل گیری هنر بعد از آن در غرب بی اثر بوده باشد.

نوشتهٔ پیشین
گزارش تصویری رونمایی کتاب هنر ایران در پیشگاه
نوشتهٔ بعدی
جلسه نقد و بررسی کتاب «هنر ایران» برگزار شد

در همین زمینه بخوانید