امحای واقعیت در بستر غیرواقعی

حمیدرضا اندرز

روزنامه اعتماد، شماره 4934 – يکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰

فاروق مظلومی 

برگزاری این نمایشگاه در اواخر دهه پنجم زندگی‌ نقاش اهمیتی خاص به آن می‌دهد. پنجاه سالگی سن صلابت است سنی که باید میخ را محکم در زمین کوبید. بی‌اعتنایی آثار نمایشگاه «آوند زمان» به آشوب و سرعت جاری در هستی فعلی، گوشه‌ای از این استواری تفکر است.

هلیا دارابی منتقد و پژوهشگر در بیانیه نمایشگاه به خوبی به این مهم اشاره می‌کند: «کار حمیدرضا اندرز خود نقاشی ساکتی است. سکوت ترکیب‌بندی به واسطه ساحت‌های خلوت و تخت، سکوت سطح به واسطه عدم حضور مسلط عنصر خط و محو بودن فضا، سکوت رنگ‌ها به سبب پختگی و درهم نشستگی‌شان و سکوت به واسطه سکوت مضامین. میوه‌ها، ماهی‌ها،  نهنگ زیر دریا، سکوت زمان را به میان می‌آورد و زمان چیزی است که برای اندرز همواره به پای نقاشی فدا می‌شود. او کار را به مراقبه، نقاشی‌اش را به آوند زمان تبدیل کرده است؛ آوندی که در آن روزها و ساعت‌ها شناورند. روزهای تنهایی و کار نقاشی».

 نقاش بیش از این هم در طبیعت بی‌جان با به کار بردن تکنیکی که من آن را امحاء می‌نامم هرگونه درخشندگی را از اشیا‌ زدوده و هویتی جدید را به آن‌ها تزریق کرده بود. این شیوه را ما در آثاری از پروانه اعتمادی و دیگران هم دیده‌ایم اما اندرز با این شیوه که در نمایشگاه اخیرش هم بارز بود طبیعت بی‌جان یا باجان را به خدمت نقاشی در می‌آورد و با دوری از طبیعت بی‌جان کوچک مقیاس مثل میوه، بیشترین سطح از عرصه بوم را به اعیان درخت می‌دهد. این نگاه مدرن که منظر هنرمند را به موضوع نزدیک می‌کند می‌تواند تعریف درستی از مدرنیسم باشد که مدرنیسم را صرفاً یک تاریخ یا وضعیت اجتماعی نمی‌داند که نقاشی را تحت تاثیر قرار داده است. در این نگاه، مدرنیسم یک منظر است که به محل و زمان نظر ناظر  -در اینجا نقاش- مربوط می‌شود که ما را با زایش‌ مستمر مدرنیسم روبه‌رو می‌کند.

رویین پاکباز در کتاب گزیده آثار حمیدرضا اندرز که همزمان با نمایشگاه رونمایی شد در بخشی از یادداشتش این‌گونه می‌گوید: «بعضی از نقاشان در بازنمایی چیزهای دور و نزدیک رنگ‌ها و رنگسایه‌ها را چنان نرم در هم می‌آمیزند که گویی در یکدیگر حل شده‌اند یا به قول لئوناردو داوینچی “بدون هیچ خط و مرزی بسان دود” بازنمایی ناواضح چیزها (محو‌نمایی) تجربه نگریستن با چشمان نیمه‌باز به جهان را تداعی می‌کند. اندرز در گرایش از محونمایی چیزهای واقعی به انتزاع شکل و رنگ در ترکیب‌بندی‌های سنجیده، بر اعتبار زیبایی‌شناسانه‌ نقاشی‌اش افزوده است».

خلاصه‌نگاری و کلی‌نگری نقاش به سوژه درخت نگاه نقاشانه را تأیید می‌کند و مخاطب از تناسبات مدرن درختان اندرز در می‌یابد که هنرمند قصد بازآفرینی یک درخت خاص را نداشته است و بازنمایی مفهوم کلی درخت بهانه‌ای برای نقاشی شده است. در گفت‌وگویی که با حمیدرضا اندرز داشتم به بهانه قرار دادن درختان برای عمل نقاشی و تقدم رنگ و فرم به موضوع تأکید کرد و گفت: «وقتی یک عنصر را از واقعیت انتخاب می‌کنم تا حدی که جای کار داشته باشد و از خود واقعی‌اش دور نشود ساده‌سازی می‌کنم. در درجه اول این اتمسفر است که عنصر را از واقعیت محض دور می‌کند و سوژه در موقعیت جدید بازخوانی می‌شود تغییر بستر فیزیکی مهم است، چراکه نقاشی یک واقعیت جدید را می‌سازد.» مهدی حسینی نقاش و مدرس دانشگاه در یادداشتی در کتاب معروض گزیده آثار از این اتمسفر با اتمسفر خلسه‌آور یاد کرده است. رویدادهایی بسان نمایشگاه «آوند زمان» قطعاً باعث اعتلای هنر نقاشی ایران خواهد شد.

 

نوشتهٔ پیشین
گزیده آثار حمیدرضا اندرز
نوشتهٔ بعدی
خمسه به روایت خمسه

در همین زمینه بخوانید